شناخت ماهیت شخصی یکی از مهمترین مواردی است که میتواند به افراد کمک کند رویکرد خود را به زندگی تغییر دهند. در واقع، اساس روان درمانی انسان گرا بدین صورت است که به جای دستهبندی کردن مشکلات فرد توجه را به سوی ماهیت فرد میبرد. این رویکرد مثبت و غیرساختاری است و میتواند به افراد کمک کند با چالشهای روحی خود کنار بیاید. در این روش فرد باید با استفاده از غرایز شخصی تلاش میکند به رضایت از خود برسد و ویژگیهای مثبت خود را تقویت کند. این رویکرد نگاهی کلی به انسان دارد و نگاه فردی به انسان را کنار میگذارد.
خود واقعیت باش!
ممکن است این حرف را زیاد شنیده باشید که خود واقعیت باشد. این دقیقا همان چیزی است که در روان درمانی انسان گرا به آن تاکید میشود و فرد تلاش میکند از زندگی خود رضایت داشته باشد. در این رویکرد به این موضوع اشاره میشود هر فرد برای نگاه کردن به جهان رویکرد و جهانبینی خاصی دارد و از همین دریچه میتواند به خود کمک نماید. روان درمان انسان گرا به بهبود افکار، رفتار و انتخابهای فرد در زندگی کمک مینماید.
انسانها همگی خوب هستند!
در این رویکرد یک باور اساسی و بنیادین با این مضمون وجود دارد که تمامی انسانها قلبا خوب هستند و بر همین اساس میتوانند انتخابهای خوبی داشته باشند. اگر شما به ویژگیهای درونی خود پی ببرید میتوانید به رشد و توسعه فردی دست پیدا کنید و در واقع برای خودتان ارزش قائل باشید.
تاریخچه رویکرد انسانگرایانه چیست؟
روان درمان انسان گرا در دهه 90 میلادی معرفی گردید و در واقع، به عنوان یک مکتب رقیب در برابر مکاتب رفتاری و روانکاوی معرفی شد. این رویکرد به این موضوع اشاره میکرد توجه زیاد به آسیبشناسی، تجریبات گذشته و تاثیرات محیطی بر رفتار میتواند انسان را از اصل خود دور کند و به جای آن باید تمرکز بیشتری به جنبه مثبت و طبیعت انسان داشته باشیم.
آبراهام مزلو که به عنوان بنیانگذار این رویکرد شناخته شده است در هرمی به معرفی نیازهای شخصی انسانها پرداخت و نیازها و انگیزههای انسانی را در هر سطح توضیح داد. کارل راجرز یکی دیگر از افرادی است که در این زمینه بسیار موفق است و پایهگذار رویکرد شخصمحور به شمار میرود. بر اساس نظریات این افراد، انسانها برای برآوردن نیازهای درونی و پتانسیل فردی برای خودشکوفایی انگیزه دارند. خودشکوفایی به صورتهای متعددی نمود پیدا میکند که برخی از آنها عبارتند از تلاشهای خلاقانه، روشنگری معنوی، خرد ورزی، یا نوعدوستی.
اصول بنیادین در روان درمانی انسان گرا
اصول بنیادین در روان درمانی انسانگرا وجود دارد که شناخت آنها بسیار مهم است. این موارد به شرح زیر هستند:
- انسانها ذاتا خوب هستند و بر اساس ذاتی که دارند برای بهتر کردن خودشان و دنیایشان تلاش میکنند.
- انسانها در زندگی به دنبال خودشکوفایی هستند تا بهترین خودشان را نشان دهند.
- آغاز درمان باید از تجارب منحصربهفرد ذهنی افراد باشد.
- درمان بر اساس کلینگری است.
تکنیکهای مختلف روان درمانی انسان گرا
در روان درمانی انسان گرا از تکنیکهای مختلفی استفاده میشود که بدین صورت هستند:
- درمان مراجع محور: در این روش درمانجو شریک در برابر عمل است و درمانگر همدلی و توجه خود را به درمانجو ارائه میدهد. این رویکرد غیررهنمودی است.
- درمان وجودی: درمان وجودی یا اگزیستانسیال ریشه فلسفی دارد و تلاش میکند به مردم کمک کند جایگاهی را که در دنیا دارند درک کنند. در واقع، افراد میتوانند بر چیزهایی تمرکز داشته باشند که به زندگی آنها معنا میبخشد و میآموزند که باید مسئولیت انتخابهای خود را پذیرا باشند. تمامی انسانها دارای قدرت ایجاد تغییرات هستند تا بتوانند هدف و معنا را در زندگی خود به وجود بیاورند. اروین یالوم بنیانگذار این روش است.
- گشتالت درمانی: روش دیگری که در روان درمانی انسان گرا به کار میرود گشتالت درمانی است. در این روش فرد به جای اینکه بر گذشته خود تمرکز داشته باشد، تجربیاتش را در نظر میگیرد و تلاش میشود افراد درک درستی به تجربیات خود داشته باشند. این روش بر مبنا تجربیات شخصی عمل میکند. این روش به شما کمک میکند چیزهایی را که برایتان آزاردهنده است پیدا کنید. تکنیکهای مختلفی از جمله ایفای نقش (role-playing)، اغراق در یک رفتار (exaggerating a behavior) و بازسازی یک سناریو (reenacting a scenario) در این روش به کار برده میشوند. در گشتالت درمانی یکی از روشهای پرطرفدار در روان درمانی انسان گرا است از درمانجو خواسته میشود روی یک صندلی خالی بنشیند و خودش را تجسم کند. سپس مکالمهای انجام دهد که گویی شخصی واقعی مقابل او قرار دارد.
- لوگوتراپی: در این روش از روان درمانی انسان گرا افراد بر یافتن راهکارهایی برای تحملات مشکلات زندگی و دستیابی به حس هدف و معنا تمرکز دارند. زمانیک ه شما بتوانید برای اهداف خود در زندگی معنا پیدا کنید به رفاه ذهنی میرسید. در همین رهگذر مشکلاتی نظیر افسردگی، غم، اندوه و ضربه درمان پیدا میکنند. ویکتور فرانکل بنیانگذار معنا درمانی بود.
- روایت درمانی: یکی دیگر از روشهای روان درمان انسان گرا روایت درمانی است. در این روش به فرد کمک میشود ارزشها و مهارتخود را با تمرکزی که بر داستانها و تجربیاتش دارد شناسایی کند. در واقع، در این روش به مردم کمک میشود که خودشان را از مشکلاتشان جدا کنند و راهکار مناسبی را در زندگی انتخاب کنند.
سخن پایانی
تا به اینجا تلاش کردیم اطلاعات کاملی را در مورد روان درمانی انسان گرا در اختیار شما قرار دهیم. همانطور که متوجه شدهاید در این روش تمرکز بر کل است و به جای اینکه بر ، تجریبات گذشته و تاثیرات محیطی بر رفتار تمرکز شود، از فرد خواسته میشود بر ماهیت شخصی خود تمرکز داشته باشد تا از اصل وجودی خود دور نماند.بر همین اساس، تکنیکهای مختلفی در روان درمانی انسان گرا مطرح میشوند و کسانی که میخواهند وارد این حیطه شوند باید بر یادگیری آنها تمرکز داشته باشند.
فرینش دوره های آموزشی مختلفی را برگزار میکند و به مشاوران و روانشناسان کمک مینماید با تخصص وارد جامعه رواندرمانی شوند. اگر شما نیز در این زمینه تحصیل کردهاید و میخواهید کار خود را به عنوان یک رواندرمانگر متخصص آغاز کنید، بهتر است با کارشناسان ما در تماس باشید و اطلاعات تکمیلی را در مورد دوره های آموزشی روانشناسی از آنها دریافت نمایید.