در دههاب 1940 و 1950، نارضایتیهای زیادی در رابطه با مدل پزشکی به مشکلات روانی وجود دارد. همچنین، برخی از رویکردهای غیر علمی در آسیبشناسی روانی به کار میرفتند که بر اساس نظریههای سایکودینامیک شکل گرفته بودند. در این دهه، افراد در تلاش بودند تا اطلاعات عینی و یا آبجکتیو را برای درمان بیماریهای روانی بدست بیاورند و همین امر باعث شکلگیری نظریه رفتاری گردید. افرادی که میخواهند به عنوان یک روانشناس و یا رواندرمانگر متخصص کار خود را آغاز کنند، باید دانش خود را در این زمینه بالا ببرند ( شما میتوانید با شرکت در دوره جامع سه ماهه آموزش روانشناسی به یک متخصص تبدیل شوید).
نظریه رفتاری چیست ؟
رفتارگرایان اعتقاد دارند بسیاری از مشکلات روانی بازتاب واکنشهایی به تجربههای زندگی هستند که آنها را یاد گرفتهایم. یعنی میتوان مشکلات روانی را واکنشهای آموخته شده در مقابل تجربههای محیطی دانست. در واقع، بر اساس نظریه رفتاری یادگیری که پایه و اساس مکتب رفتاردرمانی را شکل میدهد: همانطور که رفتارهای سازگارانه را میتوان یاد گرفت، بسیاری از انواع رفتارهای ناسازگانه و غلط را نیز میتوان آموخت. رفتار درمانی بهمعنای روان درمانی بر اساس اصول مکت رفتارگرایی از جمله شرطیسازی کلاسیک و شرطی سازی عامل است.
مشکلات روانی مشکلات رفتاری هستند!
در زمینه آشنایی با نظریه رفتاری باید بدانید که روانشناسان رفتارگرا تاکید داشتند که مشکلات روانی باید به عنوان مشکلات رفتاری در نظر گرفته شوند نه سمپتومهای یک علت درونی پنهان! در آن زمان اکثر روانشناسان بر این باور بودند که بسیاری از اختلالات روانی نتیجه یادگیری غلط هستند و سمپتومهای پسیکولوژیک در اثر فرآیندهای ساده شرطی سازی کسب میشوند.
یک مثال ساده
بر اساس نظریه رفتاری این باور وجود داشت که سمپتومهای اضطراب با شرطی سازی کلاسیک کسب میشوند و مشکلات رفتاری ممکن است در اثر شرطی سازی عامل به وجود بیایند. به طور مثال، رفتارهای عجیب و نامناسب ممکن است به این دلیل به وجود آمده باشند که در گذشته تقویت شده یا پاداش گرفتهاند. منطقی که در پشت این بحث وجود داشت این بود که اگر مشکلات روانی در اثر یادگیری بدست آمدهاند، میتوان با استفاده از رئان درمانی یادگیری زدایی آنها را درمان کرد. همین امر باعث شد که دو گرایش درمانی در مکتب رفتار درمانی به وجود بیاید که به شرح زیر هستند:
- مجموعه درمانها بر اساس شرطی سازی کلاسیک ( رفتار درمانی)
- مجموعه درمانها بر اساس شرطی سازی عامل ( تغییر رفتار و یا تحلیل رفتار)
مجموعه درمانها بر اساس شرطی سازی کلاسیک
ولپ یکی از افراد تاثیرگذار در روان درمانی بر اساس اصول شرطی سازی کلاسیک است که در دهه 1950 نوشتههای زیادی را در این رابطه گسترش داد. او عقیده داشت بر اساس یکی از اصول شرطی سازی کلاسیک به نام خاموشی رفتار میتوان بسیاری از اختلالات روانی از جمله مشکلات هیجانی و اختلالات اضطرابی را درمان کرد. در این روش درمانی، باید تداعی بین عوامل به وجود آورده اضطراب و نتایج تهدید کننده آن از بین برود و یا به عبارتی یادگیری زدایی صورت گیرد. تکنیکهای رفتار درمانی در به کار گیری اصول خاموشی عبارتند از:
- حساسیت زدایی سیستماتیک
- ایمپلوژن
- غرقه سازی
- بیزاری درمانی
- حساس سازی ناآشکار
امروزه، تمامی این تکنیکها با عنوان مواجه درمانی شناخته میشوند.
حساسیت زدایی سیستماتیک
ماری کاور جونز اولین روانشناسی بود که حساسیت زدایی سیستماتیک را به کار برد. او تلاش کرد با استفاده از رفتارهای سیستماتیک و هدفمند ترس یک کودک از عنکبوت را که به فوبیا تبدیل شده بود از بین ببرد. در این روش، او تلاش میکرد با دادن شکلات به کودک او را به عنکبوت نزدیک کند. درمانگرانی که از سیستم حساسیتزدایی سیستماتیک استفاده میکردند باید یک سلسله مراتبی را رعایت میکردند که به شرح زیر هستند:
- درمانگر ابتدا کشف میکند که بیمار دقیقا از چه چیزی میترسد.
- درمانگر یک سلسه مراتب از ترس را درست میکند. این سلسله مراتب فهرستی از محرکهای ترساننده از کمترین تا بیشتریم است.
- درمانگر به بیمار یاد میدهد که چگونه ریلکسیشن انجام دهد ( تمرین تنفس، شل کرد عضلات و غیره)
- درمانگر بیمار را به تدریج به شی و یا موقعیت ترسناک نزدیک میکند تا ترس را از بین ببرد. با نزدیک شدن هر چه بیشتر بیمار به منبع ترس در هر قدم اندکی وقفه ایجاد میشود تا کمی ریلکس شود و بعد کار ادامه مییابد).
ایمپلوژن
روش دیگری که در نظریه رفتاری برای درمان بیماران به کار برده میشود ایمپلوژن است. این سیستم مشابه به حساسیت زدایی سیستماتیک است که در اینجا درمانگر به جای استفاده از کار عملی از تخلیل استفاده میکند. در این روش، درمانگر به بیمار میگوید که شی یا موقعیت ترسناک را تجسم کند و خوشد نیز به صوزرت کلامی توضیحانی را اضافه میکند تا ترس بیمار بیشتر شود. بعد از چند بار انجام دادن این تمرینات تخیلی، منبع ترس قدرت خود را از دست میدهد و اضطراب به میزان بسیار زیادی کاشته میشود.
غرقه سازی
اگر بخواهیم بخث آشنایی با نظریه رفتاری را ادامه دهیم باید به تکنیک غرقه سازی اشاره کنیم. در این تکنیک، درمانگر درمانجو را مجبور میکند با غرق شدن در آنچه از آن میترسد با آن رو به رو شود و مقابله کند. با توجه به این موضوع که در این شرایط بیمار قادر نیست از موقعیت ترسناک فرار کند مجبور میشود با آن کنار بیاید. البته باید بدانید این تکنیک برای تمامی افراد مناسب نیست. بیماران قلبی نمیتوانند از این روش استفاده کنند و ممکن است به سلامتی آنها آسیبهای زیادی وارد شود.
بیزاری درمانی
این روش یک نوع روان درمانی در نظریه رفتاری است که بر اساس اصول شرطی سازی کلاسیک عمل میکند. در این روش درمانگر تلاش میکند بیزاری خاصی را نسبت به یک رویداد و یا محرک به صورت شرطی در درمانجو به وجود بیاورد. در واقع، میخواهد بر اساس شریطی سازی کلاسیک درمانجو را نسبت به آن محرک بیزار کند تا یادگیری از بین برود. در این روش، رفتار نامطلوب با یک محرک آزاردنده جفت و یا همراه میشود. از بیزاری درمانی برای درمان بیماریهایی نظیر الکلیسم استفاده میشود.
حساس سازی ناآشکار
با توجه به این مسئله که بیزاری درمانی در طول مدتی که مورد استفاده قرار گرفت تنها توانست نتایج کوتاهمدتی را به وجود بیاورد و بیماران معمولا در برابر این درمان بسیار مقاوم هستند حساسیت زایی پنهان به عنوان روش جایگزین آن در رفتار درمانی در نظر گرفته شود. البته باید بدانید افراد زیادی جنبههای اخلاقی این روش درمانی را زیر سوال بردهاند. در این روش به درمانجویان یاد داده میشود تا در تخیل خود خودشان را تبیه کنند. به طور مثال، به سیگاریها یاد داده میشود که یک سیگار روشن را مجسم کنند و با استفراغ خود آن را خاموش کنند.
مجموعه درمانها بر اساس شرطی سازی عامل
در نظریه رفتار درمانی، موضوع دیگری به نام شرطی سازی عامل وجود دارد که تلاش میشود تا با کنترل و یا دستکاری برخی از محرکها فراوانی رفتارهای مورد نظر کاهش و یا افزایش یابد. اصول شرطی سازی عامل در روان درمانی به شرح زیر هستند:
- شناخت اینکه کدام پاداشها و یا تقویتها باعث ادامه رفتار نامناسب یا ناسازگارانه میشوند
- استفاده از تقویت کنندهها یا پاداشها به منظور ایجاد و تثبیت رفتارهای جدید یا مناسب
- استفاده از محرکهای منفی یا تبیه کننده در تلاش برای سرکوب یا حذف رفتارهای مشکل زایی که بلافاصله باید به آنها رسیدگی شود
سخن پایانی
تا به اینجا تلاش کردیم اطلاعات کاملی را در مورد نظریه رفتاری در روانشناسی در اختیار شما قرار دهیم. این نظریه یکی از نظریههای قدرتمند در دنیای روانشناسی است که تا به حال توانسته است به رفع مشکلات زیادی کمک کند. اگر به عنوان یک روانشناس اطلاعات تجربهای در این زمینه دارید میتوانید با ما به اشتراک بگذارید.
محتوای این مقاله برگرفته از کتاب آسیب شناسی روانی بر اساس DSM-5 دکتر مهدی گنجی است.